یاد حرفهای شیخ ضیایی (رحمه الله) می افتم...
راستی گفتن این چیزها چه فایده ای داره؟ این که در فلسطین و چچن و کشمیر و عراق و افغانستان و خیلی جاهای دیگر چه می گذرد؟ ناراحت کردن همدیگر با حرف زدن درباره جنایات دیگران علیه ما چه سودی برای ما دارد؟ چرا ما هم درباره اخبار ورزشی و بازی های امشب و اخبار خواننده ها و مد لباس و جدیدترین گوشی های موبایل و اینجور چیزهای جذاب مطلب ننویسیم؟ به ما چه که در فلسطین چه می گذرد؟!! اصلا نقطه ارتباط ما و آنها چیست؟ یعنی اگر این بلاها سر ما می آمد آنها برای ما دعا می کردند؟...
اینها چیزهایی است که ممکن است به ذهنمان بیاید
چرا من اینها را می نویسم؟
اما من چیزهایی دیگری دارم که بگویم:
چرا ملت ها اینقدر در مورد جنایاتی که علیهشان رخ می دهد حساسند؟ چرا هولوکاست برای یهودیها به این حد از تقدس رسیده؟ همان هولوکاستی که درباره حقیقتش هنوز هم بحث است... چرا ارمن ها برای ثابت کردن آن قضیه (درباره راست و دروغش حرف نمی زنم) اینقدر حساسند؟
اما وقتی به واقعیت هایی که نیاز به اثبات ندارند نگاه می کنی مثلا به همین حال حاضر جهان و چیزهایی که همین الان دارند رخ می دهند... هر جا جنگ است مسلمانان دارند در آتش آن می سوزند. به طوری که اگر نگویم همه جنگها اما حداقل غالب آنها در مناطق ماست.
چرا ما برای قضایای خودمان حساس نباشیم؟ شاید من و تو وجه اشتراک خود را با عراق و فلسطین و چچن ندانیم. اما آنهایی که آن آتشها را به پا کردند ما را به یک شکل می بینند...
چنین گفت پیامبر- صلی الله علیه و سلم:
{نزدیک است که امت ها همدیگر را علیه شما فراخوانند همانگونه که گرسنگان همدیگر را به کاسه غذا فرا می خوانند... صحابه گفتند ای رسول خداوند آیا ما آنروز کم هستیم (که اینگونه رخ می دهد؟) گفت: خیر! شما آنروز زیاد خواهید بود اما به مانند خس و خاشاک روی سیلاب و خداوند هیبت شما را از دل دشمنانتان خواهد برد و سستی را بر قلبهایتان خواهد انداخت. گفتند ای رسول خدا ستی چیست؟ گفت: حب دنیا و بد داشتن مرگ...}
أخرجه أبو داود فی سننه (2/10 2) والرویانی فی مسنده (ج 25/134/2) من طریق عبد الرحمن بن یزید بن جابر عنه و صحح الآلبانی
با آمدن رمضان دوباره خیلی از ما به یاد قرآن می افتیم و البته آنهایی که عادت به قرائت قرآن دارند در این روزها بیشتر قرآن می خوانند. همینطور اقبال به مساجد و نمازهای جماعت از همه مردم دیده می شود. اما چیزی که من می خواهم به آن اشاره کنم این عادت خوب نزدیک شدن به قرآن در رمضان است.
خیلی از مردم در ماه رمضان یک بار یا دو بار و یا شاید بیشتر قرآن را از اول تا آخر می خوانند و به اصطلاح ختم می کنند و همان طور که گفتم این عادت بسیار خوب و پسندیده ای است مخصوصا که این ماه ماه قرآن است اما...
خواندن قرآن
به این عبارت فکر کنید : {خواندن قرآن} خواندن یعنی چه؟ وقتی ما کتابی را می خوانیم (هر کتابی غیر از قرآن) آیا معنای آن را می فهمیم؟ سوال خنده داری است نه؟ مگر می شود کتابی را بخوانی بدون آنکه معنی آن را بفمی و یا اصلا بخواهی که معنای آن را بدانی؟! اما آیا شما هم متوجه شده اید که بسیاری از ما دقیقا همین کار را با مهمترین کتاب دنیا انجام می دهیم؟ خواندن،فقط خواندن!
ثواب دارد!
نگاه بسیاری از مسلمانان به قرآن اینگونه است: می خوانم چون ثواب دارد و چون ثواب دارد هر چه بیشتر می خوانم تا ثواب بیشتر ببرم...
این حرف در کل درست است چون خواندن قرآن واقعا ثواب دارد و هر حرف آن ۱۰ حسنه در بر دارد و (الم) یک حرف نیست بلکه الف یک حرف و ل یک حرف و م هم یک حرف است (آنگونه که رسول الله صلی الله علیه و سلم می فرماید) اما...
هدف از نزول قرآن این است که برنامه ای برای زندگی باشد (این را دیگر خیلی شنیده اید) یعنی اینکه باید در نحوه زندگی و اخلاق و روش برخورد مان باپدیده های مختلف تاثیر بگذارد و در نحوه نگرش و نحوه تفکر و نوع دیدنمان یعنی نگرش مان به کل هستی...
برای ایجاد چنین تاثیر بزرگی طبیعی است که باید قرآن را فهمید و در آن تعمق و تدبر کرد و در عمل به تعالیم آن و دوری از منهیات آن کوشید. حال نتیجه گیری با خود شماست آیا نوع برخورد ما با کتابمان صحیح است؟
(یک یشنهاد!)
آیا این رمضان فرصت مناسبی برای طور دیگر دیدن قرآن نیست. می آیید این رمضان قرآن را با کیفیت قرائت کنیم نه بر اساس کمیت؟ دیگر فرصتی بهتر از رمضان پیدا نمی شود. یا الله!
در کشور ایران هر وقت از محرومیت سخن گفته می شود فوراً استانهای مرزی چون هرمزگان و سیستان و بلوچستان، کردستان و ... به ذهن همه ما خطور می کند. استانهایی که تعداد زیادی از برادران اهل سنت ما در آنجا زندگی می کنند و خدا نکند مشکلی چون زلزله،سیل یا هر پیش آمد دیگری پیش بیاید و آنوقت است که دیگر کسی نیست که آنطوریکه باید و شاید به یاری آنها بشتابد و اگر از کسی هم کمک بخواهند چنین جواب خواهد داد:
اهل سنت وضعشان کویت است و از امارات و نمی دانم فلان جا میلیون میلیون پول سرازیر آنها می شود و دیگر احتیاجی به کمکهای ما ندارند.
اما کسی نیست بگوید چرا اینهمه وقت اهل سنت مناطق مختلف ایران در فقر زندگی کرده اند و کسی نبوده که به طور شایسته به داد آنها برسد. البته هیچ وقت فراموش نمی کنیم که خداوند رازق و روزی رسان است ولی این به هیچ وجه چیزی را از دوش ما سبک نمی کند.
در این چند روز نیز ما با زلزله قشم روبرو شدیم که متأسفانه تلفات جانی و مالی به همراه داشته.
البته تلفات جانی آن الحمد لله نسبت به زلزله های دیگر ایران کمتر است ولی به علت فقری که در این منطقه مخصوصا در روستاههای آن وجود دارد باعث شده که خسارت مالی نمود بیشتری پیدا کرده و خانواده های فقیر این مناطق اکنون فقیرتر نیز شوند.
همچنین از گزارشهایی که به دست ما رسیده اینطور بر می آید که با وجود کمکهای امدای هنوز برادران ما به کمکهای بیشتری برای بازگشت به حالت عادی زندگی خویش دارند.
گزارش:
بعد ازگذشت چند روزاز زلزله قشم هنوز آنطور که شایسته وبایسته بوده ازجانب مسئولین به زلزله زدگان رسیدگی نشده ومردم زلزله زده از این امر شاکیند؛که اگر هم کمکی رسیده از جانب مردم می باشد نه مسئولین دولتی.با اینحال استاندار هرمزگان نیاز به کمکهای غیر استانی را رد نمود.کسانی که از منطقه زلزله زده بازدید وبا مردم زلزله زده دیدار نموده اند می گویند: مردم حتی از نوع توزیع چادر که بر عهده هلال احمر بوده گله داشته اند
در روستای صد درصد تخریب شده کورزین با وجود 240خانوار صد چادر بیشتر توزیع نشده واین امر اعتراض مردم را در بر داشته است.کوتاهی در امر توزیع چادرها در روستای توریان تاجایی بوده که شب اول زلزله، زنی وضع حمل نموده وچادری نبوده بلکه چند زن دور اورا میگیرند و اورا ستر می کنند تا زن زایمان نماید.لازم به ذکر است روز بعد که یک چادر آورده اند ،گفته اند این متعلق به پایگاه است که جوانان منطقه با اعتراض و پافشاری آن چادر را برای این خانواده که زایمان نمودهآورده اند .اما جا دارد ازنیروی انتظامی که خصوصاً شبها مانع ورود افراد متفرقه به منطقه زلزله زده می شوند تا سرقتی صورت نگیرد وامنیت لازم برقرار باشد، تشکر نمود.هنوز دو نفر در روستای زیرونگ مفقودند واثری از آنها نیست وبه احتمال زیا زیر آوار محبوسند. همچنین دوشنبه شب چند سارق که برای سرقت به یکی از روستاها رفته بودند دستگیرشدند. 7روستا صد درصد تخریب شده اند وبقیه روستاهای زلزله زده بین 30 تا 40 در صد تخریب شده اند.
در این زلزله مساجد نیز آسیبهایی دیده اند. پس لرزه ها حتی تا چهارشنبه این هفته با ریشترهای5/5 ریشتر نیز ادامه داشته وموجی از نگرانی وجود دارد.
همچنین قابل ذکراست که علمای اهل سنت نقش فعالی را در کمک رسانیها و سازماندهی کمکهای مردمی داشته اند.
لذا ما از تمامی برادران در هر کجای دنیا خواهانیم که در حد توان کمکهای نقدی خویش را به شماره حسابهای زیر که متعلق به انجمنهای خیریه اهل سنت منطقه می باشد واریز نموده تا ان شاء الله از اجر آن بی نصیب نگردیم:
1. بانک ملی – شعبه مرکزی قشم- حساب جاری به شماره 3773- به نام انجمن خیریه محسنین قشم
2. بانک صادرات- شعبه درگهان- حساب جاری به شماره 1266- به نام انجمن خیریه انفاق درگهان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با سلام به همه دوستان
این چند شب آخر رمضان را در مسجد اعتکاف خواهم بود برای همین شاید به اینجا سر رنزنم و یا شاید کمتر بیایم.
شما هم حتما اعتکاف خواهید بود.
برای ما هم دعا کنید...
مژده به دوستان!!
بیداری اسلامی دارای آدرس و سایت مستقل شد
www.Bidary.com
حتما بیایید.
به دوستانتان هم بگویید.
منتظرتان هستم.
رسول الله صلی الله علیه وسلم در حدیث صحیح می فرمایند:
« هر قومی عیدی دارند و ما مسلمانان نیز دو عید داریم؛ فطر و قربان »
هر دوی این اعیاد پس از دو امر مهم در زندگی مسلمان و به پاس توفیق الهی جهت انجام دو رکن از ارکان اسلام قرار داده شده اند.
عید فطر در پایان ماه مبارک رمضان و پایان یافتن فریضه روزه ماه رمضان
و عید قربان پس از پایان مراسم حج و انجام این فریضه توسط برخی از مسلمانان.
اینجا سخن از ارکان اسلام به میان آمد. ارکان اسلام اینها هستند:
۱- شهادتین (اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله)
۲- بر پا داشتن نماز (نمازهای فرض)
۳- زکات (در صورت استطاعت)
۴- حج (در صورت استطاعت)
۵- روزه ماه رمضان
همانطور که گفتیم این دو عید به پاس انجام دو رکن از ارکان اسلام قرار داده شده اند.
این بحث را به خاطر نزدیک شدن رمضان پیش کشیدیم.
امیدوارم برادران خودشان را برای رمضان آماده کرده باشند.
در ضمن بیداری اسلامی منتظر مطالب ویژه رمضان شما می باشد
این یکی البته گله نیست اما چیزی است شبیه به آن...
نمی دانم چرا بعضی از دوستان که البته به نیت پاکشان هیچ شکی ندارم در مورد نقل مطلب از بیداری اسلامی کمی بی مهری می کنند و از آوردن یک نام خشک و خالی از بیداری اسلامی خودداری می کنند. این مورد چند بار پیش آمد و ما چیزی نگفتیم و متاسفانه ادامه پیدا کرد.
ذکر منبعی که مطالبمان را از آنجا می آوریم یک مساله اخلاقی است. ممکن است ما برای نشر مطلبی که در یکی از سایتها و وبلاگها می بینیم هدف پاکی داشته باشیم اما به ذکر ماخذ اهمیت ندهیم و همین موجب کدورت شود.
حالا من از این می ترسم که کسی فکر کند مطالبی که در سایت وجود دارد و گاه در بعضی از سایتها و وبلاگها بدون ذکر بیداری اسلامی آورده شده در خواننده این توهم را ایجاد کند که ما آن را بدون نام بردن از منبع دور از جان کش رفته ایم!! خوب معلوم است دیگر اینجوری معلوم نیست کی از کی گرفته!!
اینجا از دوستانم خواهش می کنم یه کم هوای ما را داشته باشند.
دوستتان دارم... سردبیر